- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
شنبه ؛ 22 آذر 1404 هشداری که اصلاحطلبان باید جدی بگیرند
بازی در زمین انتخابات یا دشمن؟!
هفته گذشته وزارت کشور جدول زمانی برگزاری انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی را منتشر کرد و درحالیکه اندکاندک فضای کشور در حال انتخاباتی شدن است، جریان موسوم به اصلاحطلب دچار سردرگمی و اختلافنظر شدیدی است. تا جایی که مصطفی تاجزاده از عناصر تندروی این جریان در جلسه پرسش و پاسخ حزب اتحاد ملت اذعان میکند: «در هیچ دورهای بهاندازه امسال میان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلافنظر وجود نداشته است.» مهمترین مشکل این روزهای اصلاحطلبان ناکارآمدی شدید و وعدههای سنگین و بر زمینمانده است. روزنامه آرمان در این خصوص مینویسد: «مردم نسبت به عملکرد دولت و جریان حامی، انتقادات و اعتراضات بسیار دارند و میتوان گفت: نسبت به هرگونه تغییر توسط اصلاحطلبان و دولت روی کار آمده از حمایت آنها بیاعتماد و ناامیدند.»
هفته گذشته وزارت کشور جدول زمانی برگزاری انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی را منتشر کرد و درحالیکه اندکاندک فضای کشور در حال انتخاباتی شدن است، جریان موسوم به اصلاحطلب دچار سردرگمی و اختلافنظر شدیدی است. تا جایی که مصطفی تاجزاده از عناصر تندروی این جریان در جلسه پرسش و پاسخ حزب اتحاد ملت اذعان میکند: «در هیچ دورهای بهاندازه امسال میان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلافنظر وجود نداشته است.» مهمترین مشکل این روزهای اصلاحطلبان ناکارآمدی شدید و وعدههای سنگین و بر زمینمانده است. روزنامه آرمان در این خصوص مینویسد: «مردم نسبت به عملکرد دولت و جریان حامی، انتقادات و اعتراضات بسیار دارند و میتوان گفت: نسبت به هرگونه تغییر توسط اصلاحطلبان و دولت روی کار آمده از حمایت آنها بیاعتماد و ناامیدند.»
سقوط بهشت
اولین خطی که در اردوگاه اصلاحات سقوط کرد، شورای شهر و شهرداری تهران در خیابان بهشت بود. سه شهرداری که یکی اکنون در دادگاه به اتهام قتل محاکمه و به اعدام محکومشده است، دیگری با قانون بازنشستگی از شهرداری رفت و شهردار فعلی که با رأی ناپلئونی موفق به اخذ اعتماد از شورای شهر شد. محسن هاشمی رفسنجانی در قبال شکست لیست امید در شورای شهر تهران اینطور موضعگیری کرد: «از مردم عذرخواهی میکنیم که بر اساس رأی تاریخی که به شورای پنجم دادند، نتوانستیم انتظارات آنها را برآورده کنیم.» ناکارآمدی و سقوط شورای شهر و شهرداری برای این جریان خاطراتی تلخ را زنده میکند. شورای شهر اول تهران که به دلیل اختلافات زیاد منحل شد و زمینه از دست دادن سنگرهای بعدی را یکی پس از دیگری فراهم ساخت.
فراکسیون ناامیدکننده
وضعیت این جریان در مجلس نیز تعریفی ندارد و حتی صدای حامیان خود را هم درآورده است. لیست امید و فراکسیون آن، هیچ کارنامه و دستاورد ملموسی در بیش از سه سال گذشته نداشته است. قدرتالله علیخانی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی گفتوگویی گلایههای خود نسبت به این جریان را اینطور اظهار داشت: «بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید بهصراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیمتر نشدن اوضاع هیئترئیسه فعلی فراکسیون امید بهصورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیئترئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد.» صادق زیباکلام نیز شرایط مجلس دهم را اینطور ارزیابی میکند: «مجلس دهم در چهار سال گذشته هیچ نقشی برای امور مهم کشور ایفا نکرد.»
ناکارآمدی و فرار.
اما دولت را میتوان اصلیترین سنگر و مهمترین محور اختلافات جریان اصلاحات دانست. اصلاحطلبان تا همین اواخر میگفتند بدون حمایت آنها دولت پیروز نمیشد و دولت وامدار آنهاست، اما عملکرد دولت بهگونهای بوده است که این روزها بسیاری از شخصیتهای این جریان میکوشند پای خود را کنار کشیده و به نحوی میان خود و دولت فاصلهگذاری کنند. موارد زیر تنها چند نمونه از مواضع این جریان است. مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری و عضو فراکسیون امید، در گفتگویی با انتقاد از عملکرد دولت میگوید: «اکنون در اجتماع میروم خجالت میکشم که بگویم حامی سرسخت این دولت بودم.» از سوی دیگر، محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید از تریبون کنگره مجمع فرهنگیان استفاده کرد و ضمن انتقاد از دولت دوازدهم، گفت: «ما از دولت و بهویژه از وزرای اصلاحطلب و مدیرانی که با برچسب و عقبه اصلاحطلبی وارد دولت شدند، انتقاد داریم. این افراد باید خود را موظف به پیادهسازی وعدههایی بدانند که مردم برای تحقق آنها به ما رأی دادند.» محمدعلی وکیلی، چهره دیگر اصلاحطلب، با انتقاد از عملکرد دولت، تصریح کرد: «بزرگترین اشکال دولت روحانی این است که نگاه کلان به مسائل کشور ندارد و پروژهای کار میکند، این دولت پیر، سیر، کُند و پروژهای است.» محمدرضا تاجیک، مغز متفکر جریان اصلاحات، درباره ناکارآمدی دولت گفت: «افکار عمومی جامعه ما میان دولت و جریان اصلاحطلبی چندان تفکیکی قائل نمیشود. هزینه ناکارآمدی دولت خواهناخواه بر جریان اصلاحطلبی بار میشود و جریان اصلاحات نمیتواند خودش را مصون بداند. تردیدی ندارم فضای افول مقبولیت و مشروعیت جریان اصلاحطلبی تا حدود زیادی متأثر از همین کژ کارکردی دولت در مدیریت اجرایی کشور است.»
راهکار دوگانه
واقعیت صحنه آن است که اصلاحطلبان همانطور که خود نیز معترف هستند هنوز به جمعبندی و تصمیم واحدی درباره اینکه چه باید کرد، نرسیدهاند. عدهای از تحریم انتخابات میگویند و عدهای دیگر از انتخابات مشروط و برخی نیز از حضور حداکثری؛ اما در میان همه تاکتیکهای مطرحشده، یک خط خطرناک و قابلتأمل وجود دارد که باید نسبت به آن حساس بود. خطی که از آن بوی فتنهانگیزی و آشوبطلبی به مشام میرسد. برای نمونه به این موارد دقت کنید؛ محمدرضا تاجیک میگوید: «چنانچه حالوروز تدبیر و تدبیرگران منزل همین باشد که هست و حال و احوال شرایط داخلی و خارجی نیز همین باشد که هست، باید از آیندهای که در راه است هراسناک بود. در شرایط کنونی هیچ دلیلی برای افزونتر شدن سعهی صدر و آستانهی تحمل مردم نمیبینم.»
حتی یکی از عناصر اثرگذار و اصلاحطلب دولت گفته است: «فکر میکنم اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم، چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» ۱۰ سال پیش بخشی از اصلاحطلبان راه آشوبطلبی را آزموده و هزینههای سنگینی را بر کشور تحمیل کردند. زمزمههای اخیر هرچند پراکندهاند، اما با توجه به سابقه تاریک بخشی از این جریان، نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد. مسئله ازآنجهت دارای اهمیتی مضاعف میشود که این تاکتیک میتواند -حتی اگر ناخواسته باشد- کاملاً در خدمت راهبرد دشمن قرار بگیرد. آمریکاییها راهبرد خود را بر فشار حداکثری برای به ستوه آوردن مردم و ایجاد زمینه شورش و اغتشاش خیابانی بناکردهاند. در چنین شرایطی عملکرد و مواضع جریانهای سیاسی اهمیتی دوچندان پیدا میکند و نباید بهگونهای باشد که پازل دشمن را کامل کند. عقلای جریان اصلاحات باید به این نکته مهم و حساس توجه داشته و از همین ابتدای کار، مانع از بروز شرایطی شوند که بیشک خود اولین متضرر آن خواهند بود.
سقوط بهشت
اولین خطی که در اردوگاه اصلاحات سقوط کرد، شورای شهر و شهرداری تهران در خیابان بهشت بود. سه شهرداری که یکی اکنون در دادگاه به اتهام قتل محاکمه و به اعدام محکومشده است، دیگری با قانون بازنشستگی از شهرداری رفت و شهردار فعلی که با رأی ناپلئونی موفق به اخذ اعتماد از شورای شهر شد. محسن هاشمی رفسنجانی در قبال شکست لیست امید در شورای شهر تهران اینطور موضعگیری کرد: «از مردم عذرخواهی میکنیم که بر اساس رأی تاریخی که به شورای پنجم دادند، نتوانستیم انتظارات آنها را برآورده کنیم.» ناکارآمدی و سقوط شورای شهر و شهرداری برای این جریان خاطراتی تلخ را زنده میکند. شورای شهر اول تهران که به دلیل اختلافات زیاد منحل شد و زمینه از دست دادن سنگرهای بعدی را یکی پس از دیگری فراهم ساخت.
فراکسیون ناامیدکننده
وضعیت این جریان در مجلس نیز تعریفی ندارد و حتی صدای حامیان خود را هم درآورده است. لیست امید و فراکسیون آن، هیچ کارنامه و دستاورد ملموسی در بیش از سه سال گذشته نداشته است. قدرتالله علیخانی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی گفتوگویی گلایههای خود نسبت به این جریان را اینطور اظهار داشت: «بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید بهصراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیمتر نشدن اوضاع هیئترئیسه فعلی فراکسیون امید بهصورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیئترئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد.» صادق زیباکلام نیز شرایط مجلس دهم را اینطور ارزیابی میکند: «مجلس دهم در چهار سال گذشته هیچ نقشی برای امور مهم کشور ایفا نکرد.»
ناکارآمدی و فرار.
اما دولت را میتوان اصلیترین سنگر و مهمترین محور اختلافات جریان اصلاحات دانست. اصلاحطلبان تا همین اواخر میگفتند بدون حمایت آنها دولت پیروز نمیشد و دولت وامدار آنهاست، اما عملکرد دولت بهگونهای بوده است که این روزها بسیاری از شخصیتهای این جریان میکوشند پای خود را کنار کشیده و به نحوی میان خود و دولت فاصلهگذاری کنند. موارد زیر تنها چند نمونه از مواضع این جریان است. مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری و عضو فراکسیون امید، در گفتگویی با انتقاد از عملکرد دولت میگوید: «اکنون در اجتماع میروم خجالت میکشم که بگویم حامی سرسخت این دولت بودم.» از سوی دیگر، محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید از تریبون کنگره مجمع فرهنگیان استفاده کرد و ضمن انتقاد از دولت دوازدهم، گفت: «ما از دولت و بهویژه از وزرای اصلاحطلب و مدیرانی که با برچسب و عقبه اصلاحطلبی وارد دولت شدند، انتقاد داریم. این افراد باید خود را موظف به پیادهسازی وعدههایی بدانند که مردم برای تحقق آنها به ما رأی دادند.» محمدعلی وکیلی، چهره دیگر اصلاحطلب، با انتقاد از عملکرد دولت، تصریح کرد: «بزرگترین اشکال دولت روحانی این است که نگاه کلان به مسائل کشور ندارد و پروژهای کار میکند، این دولت پیر، سیر، کُند و پروژهای است.» محمدرضا تاجیک، مغز متفکر جریان اصلاحات، درباره ناکارآمدی دولت گفت: «افکار عمومی جامعه ما میان دولت و جریان اصلاحطلبی چندان تفکیکی قائل نمیشود. هزینه ناکارآمدی دولت خواهناخواه بر جریان اصلاحطلبی بار میشود و جریان اصلاحات نمیتواند خودش را مصون بداند. تردیدی ندارم فضای افول مقبولیت و مشروعیت جریان اصلاحطلبی تا حدود زیادی متأثر از همین کژ کارکردی دولت در مدیریت اجرایی کشور است.»
راهکار دوگانه
واقعیت صحنه آن است که اصلاحطلبان همانطور که خود نیز معترف هستند هنوز به جمعبندی و تصمیم واحدی درباره اینکه چه باید کرد، نرسیدهاند. عدهای از تحریم انتخابات میگویند و عدهای دیگر از انتخابات مشروط و برخی نیز از حضور حداکثری؛ اما در میان همه تاکتیکهای مطرحشده، یک خط خطرناک و قابلتأمل وجود دارد که باید نسبت به آن حساس بود. خطی که از آن بوی فتنهانگیزی و آشوبطلبی به مشام میرسد. برای نمونه به این موارد دقت کنید؛ محمدرضا تاجیک میگوید: «چنانچه حالوروز تدبیر و تدبیرگران منزل همین باشد که هست و حال و احوال شرایط داخلی و خارجی نیز همین باشد که هست، باید از آیندهای که در راه است هراسناک بود. در شرایط کنونی هیچ دلیلی برای افزونتر شدن سعهی صدر و آستانهی تحمل مردم نمیبینم.»
حتی یکی از عناصر اثرگذار و اصلاحطلب دولت گفته است: «فکر میکنم اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم، چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» ۱۰ سال پیش بخشی از اصلاحطلبان راه آشوبطلبی را آزموده و هزینههای سنگینی را بر کشور تحمیل کردند. زمزمههای اخیر هرچند پراکندهاند، اما با توجه به سابقه تاریک بخشی از این جریان، نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد. مسئله ازآنجهت دارای اهمیتی مضاعف میشود که این تاکتیک میتواند -حتی اگر ناخواسته باشد- کاملاً در خدمت راهبرد دشمن قرار بگیرد. آمریکاییها راهبرد خود را بر فشار حداکثری برای به ستوه آوردن مردم و ایجاد زمینه شورش و اغتشاش خیابانی بناکردهاند. در چنین شرایطی عملکرد و مواضع جریانهای سیاسی اهمیتی دوچندان پیدا میکند و نباید بهگونهای باشد که پازل دشمن را کامل کند. عقلای جریان اصلاحات باید به این نکته مهم و حساس توجه داشته و از همین ابتدای کار، مانع از بروز شرایطی شوند که بیشک خود اولین متضرر آن خواهند بود.
منبع: سایت رهنما
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظرات